فندوق برفــــی ما آوافندوق برفــــی ما آوا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

♥ کوچولــــღــــوی زمستونی من ♥

تولد فاطمه یسنا

شیرینکم سلام داشتم عکسام نگاه میکردم یه دفعه عکس از سه وروجک شیرین دیدم شما دو ماهه بودی که رفتیم تولد یک سالگی یسنا خانوم  این اولین دیدار ما بعد از تولد کوچولوبود با دیدن نی نی های دوستام کلی ذوق زده شده بودم  با بدنیا اومدن شما خانوما با دوستا عای دانشگاه دوبار همدیگر رو دیدیم عاشقتونم وروجک ها ...
26 دی 1392

بستنی خوردن تربچه مامان

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام امروز هوس بستنی دابل چاکلت کرده بودم بابا رفت دوتا خرید بعد من به نشانه تعارف یه کوچولو به لب خوشملت زدم شما هم نی نی با جنبه ای بودی و  ازاونجا که زور شما از من بیشتر بود با جیغ و داد بستنی منو ازم گرفتی و خودت خوردی نـــــــــــــــــــــــــــــــــــوش جون دخترم ای کاش همه چیز رو اینجوری میخوردی   ...
26 دی 1392

گل سر

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــلام شیرینکم مامان امروز خوشمل شدی نانازشدی عسل شدی خانوم شدی اصلا میدونی قضیه چیه خانومی الان برات تعریف میکنم مامان جان خیلی دلم میخواست یه گل سر خوشگل برات پیدا کنم تا به اون موهای حنایت بزنم ا ما حیف پیدا نمیکردم همیشه هد بند میخریدم تا اینکه امروز عمه زهرا با یه بسته گل سر شبیه گل اومد خونمون وای نمی دونی چقدر خوشحال شدم منم زود تند سریع برس خوشگله رو اوردم زدم به موهات حیف موهات انقدر بلند نبود تو سرت واسته برات نگه داشتم موهای حنایت بلند شد بزنم به مو خوشگلت
26 دی 1392

لالای اوا خانوم

تربچه مامان سلامممممممممممممممممممممم وای عزیزم تو واقعا خاصی همه  حرکاتت با بچه های دیگه فرق داره قربونت برم الان چند شبه تو اوج خواب بلند میشی و اطرافت رو نگاه میکنی بعد نشسته میخوابی منم در کمین نشسته بودم و از این لحظه عکس گرفتماگه عکس یه کم تاریکه بخاطر اینه تو تاریکی  و با گوشیم انداختم          عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاشقتم ...
26 دی 1392

سرما خوردگی

سلام گلم یه چند وقتی سر ماخو ردی پیش دکتر هم بردمت اما تبت پایین نمی اومد شبا تا صبح بیدار میموندم  پاشورت کنم یه موقع تبت بیشتر بالا نره الان خدا رو شکر بعد سه روز خوب شدی گلم مریض نشو درد کشیدن یه غصه بزرگ میشه تو دلم  ...
26 دی 1392

یازده ماهگی اوا خانوم

سلام عشق یه دونه مامان اوا خانوم شما الان ده ماهت تموم شد مامان جان اما هنوز یه دونه هم مروارید سفید در نیاوردی خانومی عزیزکم هر وقت تب میکنی یا گلاب به روت اسهال میری من بابا سعید فکر میکنیم داری دندون در میاری اما............. عزیزم داری خیلی اذیت میشی شب درست نمیخوابی تند تند تب میکنی یا شکم روی داری پس کی مامان دندون در میاری بزرگترین دغدغه من با با این شده
25 دی 1392