چهار شنبه سوری
سلام
امروز من و آوا بابا سعید با عمه ها بابا بزرگ رفتیم پشت بوم اتیش روشن کردیم
و از رو اتیش پریدیم و گفتیم زردی ما از تو سرخی تو از ما
امشب بابا یه عالمه ترقه سیگارت گرفته بود که با هم روشن کردیم
تو هم با شنیدن ترقه ذوق زده میشدی میخندیدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی