اوا جوجه کوچولو
سلام شیرینکم
عزیزم امروز من و تو بابای رفتیم بیرون پیاده رویی بعد شما خانوم گل با دیدن جوجه ها کلی ذوق کردی که ما هم برات یدونه خریدم اقا جوجه رو داخل کیسه بهمون داد که تو دخملی انقدر اونو تکون دادی که بیچاره سر گیجه گرفته بود بحال شده بود جوجمون.خلاصه خانومم بردی پارک تو رو با جوجه ات که شما از بس فشاردادی دلم براش سوخت که جوجه بیچاره دو روز بیشتر دوم نیاورد.راشتی تو از پاهای جوجه چندشت میشد برای همین میومد سمتت چندشت میشود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی